چند وقتی است که در توییتر کاربر matfaust ابر کلمات کاربران را استخراج میکند و در اختیار آنها میگذارد. مواجه شدن با کلمات تکراری خودمان تجربه جالبی است.
وقتی میخواستم ابر کلمات خودم را ببینم نگران بودم. چون این اتفاق یک مواجهه با خودم بود. بازهی ابر کلمات من مربوط به سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ بوده و من مدام به این فکر میکردم که در این چهار سال چه حرفهایی زدهام. چه چیزهایی گفتهام که روند تکراری تفکر من را نشان بدهد.
زبان برای ما انسانها ابزار واقعیتسازی است. ما با گفتگوهایمان واقعیت را شکل میدهیم. همان مثال سادهی بنشین، بفرما و بتمرگ است که هر سه به یک امر اشاره میکند اما استفاده از هر کدام واقعیت متفاوتی را شکل میدهد.
حداقل مزیت شبکههای اجتماعی برای ما میتواند این باشد که گفتگوهای روزمرهمان ثبت شود و با یک اقدام ساده مثل ابر کلمات ما میتوانیم با تاریخچه خودمان روبرو شویم. ببینیم که بیشتر دغدغههامان یا حداقل آن وجهی از خودمان که در یک شبکه اجتماعی بروز میدهیم چیست. این مواجهه با خود واقعیت ما را حداقل در یک بعد بودنمان میسازد.
کلمات تکراری ما واقعیت و قصهی زندگی ما را میسازد. فراتر از فعالیت در یک شبکهی اجتماعی، سوالی که میتوان به آن فکر کرد این است که اگر یک ابر کلمه از گفتگوهای روزمره ما ساخته شود چه کلماتی بزرگتر از بقیه خواهند بود؟
بار مثبت یا منفی این کلمات میتواند قصهی زندگی روزانهی ما را نمایان کند. میتواند روند تفکر ما را نشان دهد.
این اتفاق یک شیوهی جدید مواجهه با خود است. حضور در شبکههای اجتماعی میشود آینهای جلوی روی ما که دوباره خودمان را ببینیم.
2 Comments
خیلی خوب میشد اگر یه دونه مثل همین برای گفتگوهای درونی خودمون هم داشتیم.
سلام استاد میشه از موضوع قصر ذهن هم مطلب بزارید؟؟